ابتدایی
متوسطه اول
متوسط دوم
عَیِّن الکَلمَة الغَریبَة فی المَعنی:
1
اَ لْقِشر
2
اَ لْفَظّ
3
ا لْجِذْ
4
اَ لْغُصْن
﴿یَقول الکافر یا لیتنی کنت تُراباً ﴾:
کافر می گوید کاش از خاک بودم!
کافری گفت: کاش خاک بودی!
کافر گوید: ای آرزوی من کاش تو از خاک بودی!
کافر می گوید ای کاش خاک بودم!
عیّن حرف "لا" یختلف في النوع و المعني:
إنّنا لا نُحبّ أن نستمع إلی کلام لیس له فائدة!
لا محاولة هناک دون نتیجة و سیری الإنسا نُ ثمرتها!
لا یبتعد العباد المؤمنون عن الصّراط المستقیم إن شاء اللّه!
الیوم لا تطبخ اُ مّي طعا مًا في البیت لأنّها قد طبخته من قبل!
5 عیّن الصّحیح:
بعضُ النّاس مِن نُهاة الأعمالِ السّیّئة دائمًا، : بعضی از مردم از نهی کنندگان کارهای بدِ همیشگی هستند!
ولکنّ کثیرً ا من الشَّباب لایُحبّونَ أمرَهم و نَهیهم، : ولی جوانان، بسیاری از امر و نهی آنان را دوست ندارند،
و یریدون أن یَصلوا هُم أن فُسهم إلی نتیجة أعمالهم، : و می خواهند که آن ها خودشان به نتیجۀ کارهایشان برسند،
نعم، قد یَصلون إلی النّتیجة ولکن مع خسارة لا تُعوَّض!: آری، قطعاً به نتیجه می رسند امّا با خسارتی که جبران نمی شود!
14 عیّن الصّحیح عن "لا" النافیة للجنس:
لا الیوم کیوم البعث، لا نعلم أسراره!
لا فقر أسوأَ من الجهل، یفني عمرنا!
لا فصلُ کالرّ بیع، الأشجار فیه نضرة!
لا قدرة أقوی من العقل لحلّ مشاکلنا!
13 عیّن المناسب للفراغین من الحروف المشبّهة بالفعل: "............ صدیقي یستشیر ا لاُستاذ ............ه یُ فیده في الحیاة!":
أنّ / لعلّ
لکنّ / لیت
لیت / لعلّ
أنّ / لکنّ
9 "ما یَزید صبرَ نا في اُمور لا طاقةَ لنا بها، هو الإیمان باللّه!":
آنچه صبر ما را در اموری که هیچ توانی برای آن ها نداریم، می افزاید، همان ایمان به اللّه است!
صبر ما در کارهایی که طاقتش در ما نیست، زیاد نمی شود، بلکه آن در ایمان به اللّه است!
صبر در کارهایی که توان آن ها در ما نیست قدرت ما را زیاد نمی کند، بلکه آن ایمان به خداست!
چیزی که صبر ما را می افزاید، اموری است که هیچ طاقت آن را نداریم که همان ایمان به خداست!
3 "هو أستاذُ عالم في هذه اللّغة فجا دِ له بالّتي هي أحسن لأنّه أعلمُ مَن في هذه البلاد!":
او استاد دانشمندی در این زبان است، پس با او با آنچه نکوتر است بحث کن زیرا او داناترین کسانی است که در این کشور هستند
او استادی دانشمند در این زبان است، لذا به نیکوترین شیوه با او بحث کن زیرا او داناتر از کسانی است که در این کشور هستند!
او استادی فاضل در این زبان است، پس بحث با او باید به نیکوترین چیز باشد چه او داناترین کسانی است که در این کشور می باشند!
او استاد فاضلی است در این زبان، لذا باید با او به روشی نیکو بحث علمی کنی چه او داناتر از آن هایی است که در این کشور می باشند!
8 "کلُّ النّاس سوا ءٌ و ما هم سوی لحم و عظم و عصب لاُمّ و لأب، و الجهّال یفتخرون بنسبهم!":
همۀ مردم برابرند و جز گوشت و استخوان و پی از یک پدر و مادر نیستند، درحالی که نادانان به نسب خود افتخار می کنند!
همۀ مردم باهم برابرند و چیزی جز گوشت و استخوان و پی از پدر و مادرشان نیستند، حال آنکه نادان مفتخر به نژاد خود
مردم همگی باهم برابرند و جز گوشت و استخوان و عصبی از پدر و مادرشان نیستند، اما نادان به نسب خود فخر می فروشد!
مردم همگی یکی هستند از گوشت و استخوان و عصب و از یک پدر و مادر، امّا نادانان به نژاد خود افتخار می کنند!
عيّن خبر الحروف المشبهة بالفعل فعلاً :
لعلّ العالمَ الّذي أنتظره و تكلّمتُ عنه، محبو بٌ لك أيضاً!
لا تَيأسوا من رحمة اللّه، آن ها قريبة من المحسنين!
أكرِم أصدقاءك، كأنّهم جنا حُك الّذي به تَطير!
ليت إطعا مَ مساكيننا يَكون مِمّا نحن نأكل!
ارزیابی آزمون