ابتدایی
متوسطه اول
متوسط دوم
آرایه های « استعاره ، تشبیه ، اغراق ، مجاز ، کنایه» در کدام بیت آمده است؟
1
نوعروسان جهان چمن را که جهان آرایند با گل روی تو بازار لطافت بشکست
2
در موی میانت سخنی نیست که خود نیست لیکن سخن ار هست در آن پسته دهان است
3
صبر چون پروانه باید کردنت بر داغ عشق ای که صحبت با یکی داری نه در مقدار خویش
4
خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون دل در وفای صحبت رود کسان مبند
مفهوم بيت «سراسر همه دشت بريان شدند / بر آن چهره خندانش گريان شدند»، در کدام گزينه آمده است؟
آتش همه ي آن دشت و چمن را سوزانيد و چمنزارهاي شاداب به برهوت بدل گشتند
به خار آن دشت ، همه آزرده شدند و بر چهره هاي شاداب نشان قطره هاي اشک جاري شد
همه ي موجودات صحرا در آتش سوختند و خنده ها به گريه و زاري بدل شد
همه ي مردم آن جا اندوهگين گشتند و به خاطر چهره ي شاداب او، اشک ريختند
در بيت (سراسر همه دشت بريان شدند / بر آن چهر خندانش ، گريان شدند) کدام صنعت و آرايه ي ادبي وجود ندارد؟
جناس
مجاز
تضاد
تشبيه
با توجه به بيت «همان به کزين زشت کردار، دل / بشويم کنم چاره دل گسل» نقش دستوري کدام کلمه نادرست است؟
به : مسند
دل : نهاد
زشت کردار: متمم
همان: نهاد
معني «يکي تازيي بر نشسته سياه » چيست؟
عربي بر يک اسب سياه نشسته بود
بر يک اسب سياه عربي نشسته بود
مرد سياهي ، بر يکي اسب تازي نشسته بود
کسي با عربي بر اسب سياهي نشسته بود
در بيت «وزین دختر شاه هاماوران / پرانديشه گشتي به ديگرکران» دختر شاه هاماوران کيست و معني «به ديگران کران» چيست؟
جزيره- سرزمين پهناور
سودابه- از سوي ديگر
کتايون- هرمکان
فرنگيس- از طرف ديگر
در کدام بيت آزمايش ، چاره ي رهايي از بد گماني است؟ (
كزين دو يکي گر شود نابکار / از اين پس که خواند مرا شهريار
چو خواهي که پيدا کني گفت گوي / ببايد زدن سنگ را بر سبوي
همان به کزين زشت کردار دل / بشويم کنم چاره ي دل گسل
چه گفت آن سپهدار نيکو سخن / که با بد دلي ، شهرياري مکن
در همه ابیات ،........... به « زمینه ملی حماسه » اشاره شده است ؟
همی بآسمان شد به پر عقاب به زاری به ساری فتاد اندر آب
به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند
چو دید آن درفشان درفش مرا به گوش آمدش بانگ رخش مرا
به ایوان خرامید و بنشست شاد کلاه کیانی به سر برنهاد
همان به کزين زشت کردار دل / بشويم کنم چاره ي دل گسل ، يعني ...
بهتر است که از اعمال پليد پيشين خود، توبه کنم و بدانها دل نبندم
شايسته است که درباره ي او بدي نکنم و از بدکاران دوري نکنم
سزاوار است که از اين دل بدخواه، دوري کنم و راه بهتري را پيشه سازم
بهتر است که از اين رفتار ناپسند، خیالم را راحت کنم و براي رفع مشکلم، چاره اي اساسي بکنم
مصراع «همي خاک نعلش برآمد بر ماه» بيانگر کدام مفهوم است؟
سرعت
تيرگي
عروج
شهرت
ارزیابی آزمون
اشتراک رایگان فیلیمومدرسه بگیر!
آموزش صفحه به صفحه کتاب درسی، درسنامه و نمونه سوال ویژه پایههای اول تا دوازدهم😍