آزمون آنلاین درس5 عربی یازدهم انسانی

1

به کسی که دشمنی می کارد هشدار داده می شود به اینکه او فقط خسارت درو خواهد کرد، پس باید آگاه باشد!

2

به کسی که دشمنی را می کارد هشدار می دهیم به اینکه فقط خسارت درو خواهد کرد، پس باید او را آگاه کرد!

3

به آن که دشمنی را بکارد بیم داده می شود که درو نخواهد کرد جز زیان را، پس باید او را آگاه کرد!

4

آن که دشمنی بکارد بیمناک می شود که درو نمی کند مگر زیان را، پس باید متنبّه باشد!

1

دربارۀ آنچه نمی دانی با دیگران مشورت کن اگرچه کوچک تر از تو باشند، چه مشورت کردن بین کوچک و بزرگ جدا نمی کند!

2

دربارۀ هرچه نمی شناسی با دیگران مشورت کن اگرچه آن ها از تو کوچک تر هستند، مشورت برای کوچک و بزرگ فرق قائل نیست!

3

با دیگران دربارۀ آنچه نمی دانی مشورت کن ح تّی اگر آن ها کوچک تر باشند، زیرا طلب مشورت بین کوچک و بزرگ جدایی قائل نیست!

4

از دیگران دربارۀ هر چیزی که نمی شناسی مشورت بخواه ح تّی اگر از تو کوچک تر بودند، پس مشورت خواستن میان کوچک و بزرگ فرق نمی گذارد!

1

ما بسیاری از اردک ها را می یابیم که در آب سرد زمستان شنا می کنند، درحالی که انسان چنین نیست!

2

اردک های زیادی را می بینیم که در سرمای زمستان در آب شنا می کنند، و حال آنکه انسان چنین نمی باشد!

3

ما بسیاری از اردک ها را می بینیم که در زمستان در آب سرد شنا می کنند، و حال آنکه انسان این چنین نیست!

4

اردک های زیادی را می یابیم که در زمستان سرد در آب شنا می کنند، درحالی که انسان این چنین نمی باشد!

1

من یُحبّ اللّه و خدمة عباده له سکینة لا تُشا هَد في الآخرین: کسی که خدا و خدمت به بندگانش را دوست دارد آرامشی دارد که در دیگران مشاهده نمی شود!

2

من یتعلَّم حتّی یُعلّم الآخرین و ینفعهم فلاشکّ هو الأفضل: کسی که دانش فرامی گیرد تا به دیگران یاد بدهد و به آنان سود برساند بی شک او برترین است!

3

جعل اللّه فینا منادیاً لِنب تَعد عن المعاصي و إن لا نستطیع أن نسمعه: خدا در ما منادی را قرار داد تا از گناهان دور شویم اگرچه گوش ندهیم!

4

کُن متفائلاً حتّی یزید رجاؤک و تری فُرص الخیر: خوش بین باش تا امید تو افزون شود و فرصت های خوب را ببینی!

1

فریب دنیا را کسی نمی خورد که دانسته است آن مثل سرابی است که هرگز در آن چیزی وجود ندارد!

2

کسی هرگز فریب دنیا را نخورده است اگر بداند که آن مثل سراب است و در آن هیچ چیزی وجود ندارد!

3

کسی که می داند دنیا چون سرابی است که در آن آنچه وجود ندارد دیده می شود، فریب دنیا را هرگز نمی خورد!

4

هرگز فریب دنیا را نمی خورد کسی که می داند که آن چون سرابی است که در آن چیزی را می بیند که اص لاً وجود ندارد!

1

اِ کرَ ه الجُر مَ و لا تَکره المُجر مَ ،: جرم را زشت بدار و مجرم را ناپسند مشمار،

2

لا بأس في أن تَ درس القو لَ ولکن اِحتر مِ القائلَ ،: هیچ اشکالی نیست در اینکه گفتار را بررسی کنی ولی گوینده را احترام کن!

3

علیک أن تَرحم العاص يَ ولکن تُسخطک المعصیةُ ،: تو باید بر عصیانگر رحم کنی ولی از معصیت خشمگین می شوی!

4

فإ نّ مهمّتک أن تتغلّب علی المرض لا علی المریض!: زیرا مأموریّت تو این است که بر بیماری غلبه کنی نه بر بیمار!

1

کاری را احتما لاً ناپسند می داری حال اینکه خدا خیر را در آن قرار داده، و چیزی را احتما لاً دوست می داری حال اینکه خدا شر را در آن قرار داده است!

2

شاید کاری را زشت می داری درحالی که خدا برای تو در آن خیر قرار داده، و شاید چیزی را دوست بداری درحالی که خدا برای تو در آن شر قرار داده!

3

کاری را گاه زشت می پنداری درحالی که خدا در آن خیر برایت قرار داده، و چیزی را گاه دوست می داری درحالی که خدا ش رّ ی در آن برایت قرار داده!

4

گاهی کاری را ناپسند می شماری و حال اینکه خدا آن را برای تو خیر قرار داده است، و گاهی چیزی را دوست داری و حال اینکه خدا آن را برای تو شر قرار داده است!

1

اُشاهد طالباً يكتب تمارين الدرس في الصفِّ .

2

رأيت في الصفِّ الطالب يكتب تمارين الدروس.

3

اُشاهد في الصفِّ طالباً و هو يكتب تمارين الدرس.

4

رأيتُ الطالب و هو يكتب تمارين الدروس في الصفِّ .

1

أشکرک یا ربّي بأن حسَّنت خَلقي!

2

قد یأکل ال تّمساح فریسة أکبر من فمه!

3

سجِّل هدفک و اذهب إلیه بقوّ ة و إرادة!

4

أتعرف طّائرً ا ینقر جذوع الأشجار ل صُنع العشّ !

1

جمال المرء فصاحة لسانه": زبان در دهان ای خردمند چیست کلید در گنج صاحب هنر!

2

الوحدة خیر من جلیس ال سّ وء": دوستی با مردم دانا نکوست دشمن دانا به از نادان دوست!

3

إضاعة الفرصة غ صّ ة": بودم جوان که گفت مرا پیر اوستاد فرصت غنیمت است نباید ز دست داد!

4

ما قسم اللّه للعباد شیئاً أفضل من العقل": خرد بر همۀ نیکوئی ها سر است تو چیزی مدان کز خرد برتر است!