آزمون آنلاین درس 4 عربی یازدهم انسانی

1

از آنچه به شما روزی دادیم انفاق کنید قبل ازاینکه روزی بیاید که نه فروشی (تجارتی) در آن است و نه دوستی ای!

2

آنچه را روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از اینکه آن روزی فرارسد که نه خریدوفروش در آن است و نه شفاعتی!

3

از چیزهایی که به شما روزی داده ایم به دیگران بدهید پیش از اینکه آن روز بیاید که نه خریدی در آن است و نه شفاعتی!

4

چیزهایی را که روزی شما قرار دادیم به دیگران ببخشید قبل ازاینکه روزی فرارسد که نه معامله ای در آن است و نه دوستی!

1

نَحن نَغرس الأشجا رَ المثمر ةَ و نأملُ أن نَستفیدَ منها!

2

أ نّ الدُ نیا عِند المؤمن أهو نُ من ورقةِ تَقضمها الجراد ةُ !

3

یَقدر التِّمسا حُ أن یأکلَ فریسةُ أکبر من فمه بسهولة!

4

تُساعد ال ذّ اکر ةُ القوی ةُ الإنسا نَ عَلی التّعلُّم الأحسن!

1

ستَّةٌ و تِسعو نٌ ناقصُ سِتَّةَ عَشَرَ يُساوي ثَمانينٍ .

2

لِبِلا دِ نا تَجا رِب كَثير ةٌ في صِنا عَةِ نَقلِ النِّفطِ عَبْر الأنابِيبِ .

3

خُذوا الحَقَّ مِن أهلِ الباطلِ ولا تأ خُذوا البا طِلَ مِن أهلِ الحَقِّ .

4

في اللُّغة العَربيَّةِ مِئا تُ الكَلما تِ المُعرَّ بةِ ذات ا لاُصو لِ الفارسيَّةِ .

1

تَعلَّموا العِلم و تَعلَّموا لَهُ السَّکینة و الوَ قار!

2

ازدا دَ تِ المُفردات العربیّة في اللُغة الفا رِسیّةِ بَعدَ ظُهور الإسلام!

3

تَعیشُ الأسماک في النَّهرِ و البَحرِ و لَها أنواع مختَلِفة!

4

کَبُر تْ خیانةً أ نْ تُحدَّ ثَ أخاک حَدیثًا، هو لکَ مُصدَّ ق، و أنتَ له کا ذِ ب!

1

ما باید در مصرف نیروی برق صرفه جویی کنیم تا در روزهایی که به آن نیاز داریم با قطع آن مواجه نشویم!

2

صرفه جویی در مصرف انرژی برق واجب است تا با قطع شدنش در روزهایی که به آن نیاز داریم روبه رو نشویم!

3

لازم است در مصرف انرژی برق صرفه جویی کنیم زیرا در روزهایی که با قطعی آن مواجه می شویم به آن نیاز داریم!

4

بر ما لازم است که در مصرف نیروی برق صرفه جویی کنیم زیرا در روزهایی که با قطع شدنش روبه رو می شویم به آن احتیاج داریم!

1

محترمون: اسم - اسم مفعول (فعله: "احترم" من باب افتعال) - نكرة - معرب / خبر و مرفوع بالواو

2

الطلّا ب: اسم - جمع مکسّر أو تكسير (مفرده: طالب، مذكر) - اسم فاعل - معرّف بأل / مبتدأ و مرفوع، و الجملة اسمية

3

المعلّمين: جمع سالم للمذكر - اسم فاعل (فعله: "علّم" من باب تفعيل) - معرّف بأل - معرب / مضاف إليه و مجرور بالياء

4

المؤ دّ بون: جمع سالم للمذكر - اسم مفعول (فعله: "أ دّ ب" من باب تفعّل) / صفة و مرفوع بالواو بالتبعية للموصوف "الطلّا ب"

1

استخرج الفلّا حون ما ءً من بئر القرية.

2

استخرج هؤلاء الفلّا حون ما ءٌ من بئر القرية.

3

استخرجوا الفلّا حون ما ءً من البئر في قرية.

4

استخرجوا هؤلاء الفلّا حون الما ءَ من بئر في القرية.

1

لا تَرفع صو تَك بأ يّ دليل عندما تتكلّم مع أُ مّك!

2

للحرباء عينٌ تَدور كلّ اِ تّجاه تُريده!

3

يُقدِّ م لقمان مواعظ ق يّمة يشير القرآن إليها!

4

اُلِّف كتا بٌ عظيم يُحصي مدننا الجذّ ابة للسّياحة!

1

عوض کردن واژگان بین زبان ها بسیار اثرگذار است به گونه ای که آن ها را در اسلوب و بیان بی نیاز می سازد!

2

در میان زبان ها عوض کردن واژه ها چنان تأثیری بر آن ها می گذارد که آن ها را در اسلوب و بیان غنی می سازد!

3

در میان زبان ها جابه جایی کلمات است که بر آن ها اثر می کند و آن ها را در اسلوب و بیان پُرثمر می گرداند!

4

تبادل کلمات بین زبان ها به گونه ای بر آن ها اثر می گذارد که آن ها را در اسلوب و بیان غنی می گرداند!

1

عليًّا: اسم - مفرد مذکر - نكرة - معرب | مستثنی، و المستثنى منه "جميع..."

2

صالة: أسم - مفرد مؤنّث - معرب / مجرور بحرف الجر؛ في صالة: جار و مجرور

3

الامتحانات: جمع سالم للمؤنث (مفرده: امتحان، مذكر) - معرف بال / مضاف إليه و مجرور

4

الطلّا ب: جمع تكسير أو مكسّر (فرده: طالب، مذكر) - اسم فاعل(من فعل مجرد ثلاثي) - معرب / مضاف إليه و مجرور