آزمون آنلاین درس ششم جامعه شناسی دوازدهم

1

فایدە قواعد اجتماعی - رویکرد جامعه شناسان انتقادی - ویژگی لیبرال دموکراسی - مدل تکثرگرا

2

فایدە نظم اجتماعی - نگرش جامعه شناسی تفسیری - ویژگی جمهوری اسلامی - همانندسازی

3

فایدە علوم انسانی - هدف جامعه شناسان انتقادی - ملاک جمهوری - شناخت متقابل هویتها

4

فایدە علوم اجتماعی - دیدگاه جامعه شناسی تبیینی - معیار دموکراسی - سیاست هویت

1

نظم افراطی را به قفس آهنین تعبیر میکند - فرهنگ اسلامی، بزرگترین تهدید برای غرب است - طبیعت، حکم به رفتن فقرا میدهد و خود این حکم را اجرا میکند.

2

جهان متجدد از هیچگونه قداستی برخوردار نیست - آخرین مرحله درگیریها در جهان معاصر جنگ تمدنها است - بر سر سفرە طبیعت جایی برای فقرا وجود ندارد.

3

در ورای ابهام، رمز و رازی نهفته است که با هنر میتوان به آن راه یافت - منشأ اصلی درگیری ها در جهان، عامل فرهنگی است - افزایش دستمزد کارگران موجب بالا رفتن تولید نسل آنها میشود.

4

)شهر را زیستگاهی که دارای قلعه، برج و بارو، دادگاه مستقل و... است تعریف میکند - آخرین مرحله درگیری ها در جهان معاصر، رقابت بین فرهنگها و تمدنهای بزرگ است - با دخالت دولت در اقتصاد مخالفت میکند.

1

نظم اجتماعی - نادیده گرفتن کنش اجتماعی - تأکید بیش از اندازە رویکرد تبیینی بر نظم و ساختارهای اجتماعی - ارزیابی های اخلاقی و نگاه وسیله ای به قدرت و ثروت

2

معنای زندگی - نادیده گرفتن قواعد اجتماعی - تأکید بیش از اندازە رویکرد انتقادی بر نظم و ساختارهای اجتماعی – ایجاد نابرابری اجتماعی

3

نظم اجتماعی - بحران هویت - روی آوردن به جامعه شناسی تفسیری - نادیده گرفتن دانش و نقش تعادل بخش آن

4

قواعد اجتماعی - تزلزل فرهنگی - سلب شور زندگی از انسانها - ممانعت از دستیابی به سعادت و کمال حقیقی

1

در حکومت دموکراسی، مردم بر اساس آراء خود حکومت میکنند - نظام اجتماعی برنامه ریزی شده را مانند قفس آهنین تلقی میکرد - دخالت دولت در اقتصاد را نفی میکرد.

2

قلیتی که بر مبنای میل و خواست خود تصمیم میگیرند را الیگارشی مینامید - جهان متجدد از هیچ گونه قداستی برخوردار نیست - با رشد علم تجربی و صنعت، ثروت ازطریق غلبه بر طبیعت به دست میآید.

3

حکومت اکثریت مردم بر اساس خواسته های نفسانی را جمهوری مینامید – جامعه شناسی علمی به دلیل خصلت تجربی خود نمیتواند داوری ارزشی کند - جنگ امری عارضی و تحمیلی در جامعه جدید غربی است.

4

حکومت فردی که فضیلت و حقیقت را مالک حکومت میداند، مونارشی مینامید - موضوع جامعه شناسی را کنش اجتماعی معرفی میکرد - عملیات نظامی قدرتهای غربی را در مقابله با مقاومت های کشورهای غیرغربی توجیه میکرد.

1

اقلیتی که بر مبنای حق و فضیلت حکومت میکنند - اقلیتی که بر مبنای میل و خواست خود تصمیم میگیرند - حکومت فرد بر اساس فضیلت است.

2

حکومت فردی بر مبنای میل و خواست خود است - اکثریتی که بر مبنای حق و فضیلت تصمیم میگیرند - حکومت اقلیت بر اساس اهداف و اغراض خود است.

3

اقلیتی که قدرت را درجهت منافع خود به کار میگیرند - اقلیتی که بر مبنای میل و خواست خود حکومت میکنند – حاکمی که فضیلت و حقیقت را ملاک حکومت میداند.

4

حکومت نخبگانی است که از امتیازات طبقاتی برخوردار بوده اند - حکومت فردی بر مبنای حق و فضیلت است – حکومت اقلیتی از سرمایه داران است که در برابر مردم مسئول نیستند.

1

حکومت اکثریت مردم بر اساس خواسته های آنها، دموکراسی نامیده میشود - طبیعت حکم به رفتن فقرا میدهد – دخالت دولت در اقتصاد را نفی میکرد.

2

حاکمیت اکثریت را بر اساس حقیقت و فضیلت جمهوری مینامید - بر سر سفرە طبیعت جایی برای فقرا وجود ندارد – با رشد علم تجربی و صنعت، ثروت ازطریق غلبه بر طبیعت به دست میآید.

3

جوامعی که ارزشها و آرمان های آنها، عقلانی نباشد، استبدادی هستند - اگر حکومتگران بگذارند، سرمایه پرسودترین راه خود را دنبال خواهد کرد - جنگ امری عارضی و تحمیلی در جامعه جدید غربی است.

4

در حکومت تیرانی، یک فرد بر اساس فضیلت و حقیقت حکومت میکند - فقرا حق هیچگونه چون و چرا در مورد موقعیت خود ندارند - عملیات نظامی قدرتهای غربی را در مقابله با مقاومت های کشورهای غیرغربی توجیه میکرد.

1

امکان مقایسه ارزشها برای تشخیص ارزش های صحیح از ارزش های غلط، به وجود می آید.

2

جوامع و فرهنگها باید از منظر خودشان مطالعه شوند و امکان داوری و مقایسه فرهنگها وجود ندارد.

3

یافتن راهی برای داوری علمی درباره ارزشهای اجتماعی به ویژه در عرصه قدرت ضروری دانسته میشود.

4

ارزشهای انسانی را قابل مطالعه نمیداند، ازاینرو با ارزش زدایی از قدرت، آن را به عنوان پدیده ای خنثی مطالعه میکند.

1

به بحران اراده و معنا در جوامع غربی توجه میکند - داوری علمی به دلیل تنوع و پیچیدگی فرهنگ ها امکان پذیر نیست.

2

جامعه شناسی، شناخت و کنترل جامعه و برقراری نظم اجتماعی را ممکن میسازد - به معانی ارزشهای اجتماعی به ویژه در عرصه قدرت توجه میکند.

3

در تقابل با رویکرد تبیینی، کنشگران بر اساس معنای ذهنی خود دست به عمل میزنند – به دنبال یافتن راهی برای داوری علمی دربارە ارزشهای اجتماعی هستند.

4

تنها راه آگاهی از معنا، انگیزه و هدف کنش را فهم همدالنه و تأیید کنشگران میداند - با ارزش زدایی و معنا زدایی از ارزش های انسانی، آنها را به عنوان یک پدیدە خنثی مطالعه میکند.

1

سیاست - ایجاد برده داری - کشمکش طبقاتی – انقلاب های رنگین

2

فرهنگ - پیشرفت در فنون دریانوردی - قشربندی - قدرت نرم رسانه ها

3

ارتباطات - گسترش اقتصاد صنعتی - عدالت اجتماعی - مهندسی رضایت عمومی

4

اقتصاد – نسل کشی و از بین بردن ساکنان بومی - هویت - شیوه ها و ابزارهای فرهنگی

1

قدرت - اقتدار - قدرت فاقد مشروعیت

2

مقبولیت - مشروعیت - تبعیت با اکراه

3

اقتدار - قدرت اجتماعی - اقتدار غیرمشروع

4

قدرت اجتماعی - قدرت مقبول - قدرت مشروع فاقد مقبولیت